مووی کاتیج

«استفان میروکس» یک مرد جوان خجالتی است که بعد از مرگ پدرش از مکزیک به پاریس نقل مکان می کند تا نزدیک مادرش باشد. او در آنجا عاشق دختر همسایه اش می شود که «استفانی» نام دارد. به دست آوردن این دختر برای او کار بسیار دشواری است، همین امر باعث میشود او برای فرار از مشکلاتش به دنیای رویاهایش پناه ببرد...

پس از اینکه میلیاردری قدرتمند به قتل می رسد،پسرخوانده اش باید تلاش کند حقانیت خود را به اثبات برساند و قاتلان پدرش را پیدا کرده و از تصاحب کردن اموالش جلوگیری کند...

ماه جولای است و "دلفین" جایی برای گذراندن تابستان ندارد. او که احساس بی حوصلگی و پوچی می کند به طور اتفاقی با شخصی آشنا می شود که به نظر می رسد کاملا برای او ساخته شده است...

در انیمیشن “فرار مرغی: طلوع ناگت”، داستان به پیگیری ماجراهای جینجر می‌پردازد. جینجر پس از فرار موفق از مزرعه، به همراه دوستانش به جزیره‌ای آرام پناه می‌برد. اما وقتی دوستان او با تهدیدی جدید مواجه می‌شوند، جینجر تصمیم می‌گیرد به آن‌ها کمک کند و…

در فیلم درون پوسته پیله زرد، تین پس از مرگ همسر برادرش، باید جسد او را به زادگاهش ببرد. در این سفر او دائو را هم همراه خود می‌برد. دائو برادرزاده تین است که در حادثه‌ای معجزه‌آسا از یک سقوط جان سالم به در برده است. فیلم روایت این سفر در مناظر متفاوت ویتنام است. سفری در جستجوی برادری بزرگتر که معنای جستجو در آن از جستجوی یک انسان فراتر می‌رود. در این سفر باورهای تین با چالشی اساسی روبرو می‌شود.

یک خواهر و برادر اشرافی، بعد از درگیری در عشقی نامشروع، مجبور به گریز از جامعه ی خود میشوند. این فیلم داستان هوس، عشق و مرگ ورای مرگ دنیوی است.

نویسنده ای به نام جیوانی پونتانو پس از دیدار با دوستش،به مهمانی که به مناسبت چاپ جدیدترین کتابش گرفته شده می رود و همسرش لیدیا پونتانو از مکانی که سالها پیش در آن زندگی می کرده بازدید می کند.آنها به مهمانی یکی از مردان ثروتمند میلان می روند.در میانه شب جیوانی با دختر میزبان آشنا شده و...

رویاها و خاطرات به زنی در دهه 40 زندگی خود کمک می کند تا قدرت ترک همسر خیانتکار خود را پیدا کند و...

یک استاد دانشگاه نیویورکی که نویسنده هم هست، «فرانی آوری» ( مگ رایان ) رابطه با یک کارآگاه پلیس ( مارک روفالو ) دارد، پلیسی که در حال تحقیق روی یک مورد قتل در محل زندگی فرانی است...

ادی یک سرباز کهنه کار و خسته از زندگی است . او به صحرا می رود و در آن جا سرگردان می شود در نزدیکی یک شهر با چند ارازل و اوباش روبه رو می شود و آن ها هم موتور او را می گیرند و هم او را به حد مرگ کتک می زنند. حالا او می خواهد انتقام خودش را از آن ها بگیرد...