مووی کاتیج

دختری شانزده ساله به نام «لیلیا» (آکینشینا) در فقر و تنگدستی در استونی زندگی می کند. تا این که با «آندره یی» (پونوماریوف) آشنا می شود که به «لیلیا» می گوید اگر هم راه یک دیگر به سوئد بروند، زندگی بهتر و راحت تری نصیبش خواهد شد...

کلاشنیکف که در سال 1941 در خلال جنگ جهانی دوم به عنوان راننده تانک مجروح شد، شاهد شکست آخرین مسلسل شوروی است. از آنجایی که او همچنین یک مخترع است، شروع به جستجوی بهبود می کند و در سال 1947 با تفنگ تهاجمی AK-47 پایان می یابد.

پس از یافتن یک تفنگ قدیمی، پسر جوانی به جنبش مقاومت شوروی علیه نیروهای بی رحم آلمانی می پیوندد و وحشت های جنگ جهانی دوم را تجربه می کند.

پرستاری اهل اوکراین در جست و جوی یک زندگی بهتر به غرب می رود. در همین حین یک نگهبان امنیتی اهل استرالیا برای دستیابی به همین هدف به شرق می رود.

یک درام جنگی در مورد حمله نازی‌ها به اتحاد جماهیر شوروی در سال 1941 که طی آن حمله نیروهای شوروی به مدت 9 روز در دژ مرزی مقاومت کردند...

مایکل یک سرباز بازنشسته هنگامی که یک استادیوم به صورت ناگهانی توسط گروهی خلافکار و مسلح تصرف می‎شود، می‌‎بایست از توانایی‎های نظامی خود برای نجات جان سی و پنج هزار نفر تماشاچی این استادیوم استفاده کند و…

افسر آمریکایی و گروهی از کماندو های بریتانیایی با زمان مسابقه می دهند و تلاش می کنند تا دانشمندی لهستانی را از نازی ها بربایند و …

مکس پترسون ( شان وست ) که نصاب سرورهای امنیتی است با پست یک گوشی موبایل از شخصی ناشناس دریافت میکند و مسیج های برای او می آید که علاوه بر نجان جانش، او را در کازینو نیز برنده میکند. مدیر امنیتی کازینو جان رید ( ادوارد بورنس ) به او مشکوک شده و قصد دستگیری او را داد که یک مامور FBA بنام گرنت ( وینگ رامس ) پیش دستی میکند...

آنها از سرتاسر اروپا می آیند: روسیه، رومانی، اوکراین. آنها پسران شرقی هستند. بزرگترین آنها بیشتر از 25 سال سن ندارد و سن کوچکترینشان را به سختی می توان حدس زد...

«دکتر ژیوا گو» (شریف) در گیرودار جنگ جهانی اول و انقلاب اکتبر گرفتار می آید، به خاطر اشعارش دچار مشکل می شود... و از محبوبه اش دور می افتد...